شاعر : مجتبی شکریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
دارد غـریـبی تـو نـفـس گـیـر می شـود باید به پشت در بـروم، دیـر می شود
در بـاغ خـرم من و تــو، یا علـی ببـین بـاد خـزان چگونه سـرازیر می شود
این دشمن حرامی و روبه صفت، چـرا اینجا برای شیـر خـدا، شیـر می شود دربین شعله، سوره ی تکویر خواندنی ست این سوره پیش چشم تو تفسیرمی شود
درپشت در، به راه تو می جنگم و ببین این میخ ها،به سینه ی من، تیرمی شود
این درشکست و دختر من هول کرده است او را به حجرهای ببرش، پیرمیشود
اجـــر رســـالت پـدرم را گـرفــتــــه ام با ضـرب در، ز فاطمه تقدیرمی شود
زین پس دگر نیاز به امَّـن یجیب نیست دارد دعـای فـاطـمـه درگیـر می شود